سانتور ها

گفته می‌شود سانتورها حرامزادگانی از نسل سناریوس، نیمه خدای باستانی هستند. در حقیقت حاصل عشق ممنوعه ی زئاتار فرزند ارشد سناریوس و شاهزاده ثرادرس هستند.

ثرادرس ( Theradras )، شاهزاده ی عظیم الجثه ی عنصر زمین و تنها دختر ثرازان مادر سنگها است که توسط تائورن ها از خواب بیدار شد.(تائورنها فکر میکردند مادر طبیعت در این مکان مقدس ساکن است و ده ها سال تلاش کردند اورا بیدار کنند که بلاخره شمن تائورنها موفق شد). ثرادرس با جادویی منطقه ی وسیعی را از نیروی زندگی تهی کرد و به درون خودش کشید تا تجدید قوا کند. زئاتار برای پیگیری چگونگی این اتفاق عجیب به آن مکان رفت و در غاری با شاهزاده ثرادرس برخورد کرد و تحت تاثیر زیبایی او قرار گرفت!!!
پرنسس که از عواقب کارش باخبر شد گفت می‌توانند با کمک همدیگر نیروی زندگی را به آن منطقه برگردانند. حاصل عشقشان سانتورها بودند که زئاتار با دیدنشان متوجه اشتباه و گناهش شد. با وجود اینکه زئاتار سعی در ایجاد ارتباط و درست کردن اوضاع داشت، سانتور ها نفرت را از نگاه پدرشان خواندند و زئاتار را وحشیانه کشتند.

سانتورها خصومت شدیدی با تائورن ها دارند که هزاران سال ادامه داشته. زمانیکه اورک ها به کالیمدور آمدند به تائورن ها کمک کردند تا سانتورها را شکست دهند و همین امر باعث اتحاد اورک ها و تائورن ها شد.

سانتورها بیطرف اند و بخاطر خوی وحشی و بدوی دشمن الاینس و هورد محسوب میشوند اما با هورد دشمنی بیشتری دارند. حملات گسترده ای به شهرهای اورگریمار و بلادهوف انجام دادند که منجر به شکست شد. اورک ها و تائورنها نیز به دلیل نفرت شدیدی که نسبت به سانتورها دارند آنها را پوست کنده و از پوستشان برای تزیین و مظهر افتخار استفاده میکنند.

سانتورها بالاتنه ی انسان و پایین تنه ی اسب مانند دارند، به این شکل که اگر بجای نیم تنه ی انسان سر و گردن اسب قرار بگیرد حاصل اسبی معمولی است. یک سانتور بالغ حدود هفت فوت (بیشتر از ۲۱۰سانتیمتر) قد و یک تن وزن دارد. سانتورها فاقد لب اند و گویا همیشه مشغول دهن کجی با چهره ی عبوسشان هستند. سانتورهای ماده معمولا روی خود را میپوشانند و کمتر کسی صورتشان را بدون روبنده دیده است.

پی‌نوشت: سانتورهای وارکرفت چه از نظر چهره و چه فرهنگ و آداب و رسوم شباهت زیادی به مغول ها دارند، بی رحم و ددمنش

منبع: گروه کالیمدور